دل از دست نگارینی به زور آوردهام بیرون!
واسوخت سبكي از شعر است با محتواي بيزاري و رويگرداني از معشوق كه گاه با بياني درشت و خشن سبب رنجاندن و سوزاندن معشوق شود. این مضامین شعری بیشتر در «مکتب وقوعی» یافت میٰشود. مکتب وقوع شعری سبکی است که در دورهٔ انتقالی میان سبک عراقی و سبک هندی رواج داشت و ویژگی آن سادگی، پرهیز از اغراق و استفاده از زبان عامیانه برای بیان وقایع عاشقانه است.
در این سبک و به خصوص در کلام محتشم کاشانی، شاعر قرن دهم، به ترکیبهای زیبایی برمیخوردم:
فن معشوقسوزی، دل کندن از معشوق، وارستن از عشق، سخن معشوقسوز، محبوبگداز، سخن حریفسوز، شعر سوزنده، معارضه به مثل، طریق شکوهگویی، عاشق تراشی و رشکفرمایی معشوق، غزل پر هرزه و هذیان، غزل کدورتاثر، غزل دغدغهزای و وسوسهفرما، غزل معذرت، غزل کنایت آمیز.
واسوختگي شيوة ما نيست / وگرنه از يك سخنِ سرد، دلِ ناز توان سوخت
عاشق وقتي معشوق را با ديگران همدم ببيند غيرتش گل ميكند، واميسوزد و از معشوق رو بر ميگرداند. محتشم خود غزلهاي واسوختگي را با صفتها و تعابير مختلفي توصيف كرده است؛ از جمله غزل شكايت، غزل ترجيح فراق بر وصال، غزل كدورت، غزل اعراض، غزل تهديد، غزل خشونت.
هر کجا خواهی برو با هر که میخواهی نشین / با بد و نیک تو ای پیمان شکن ما را چکار؟!
منبع: سبک واسوخت در شعر فارسی نوشته محمود فتوحی رودمعجنی