در زبان فارسی هیچ پیشینه تحقیقی در مورد اصطلاح پارزیا (Parrhesia) یافت نکردم[1]. آنچه در این نوشته کوتاه میخوانید ترجمه و خلاصهای است از مقاله به زبان انگلیسی با عنوان «پارزیا به عنوان اصلی در آموزش پرورش دموکراتیک» نوشته کری برک[2].
بحث درباره پارزیا را اولین بار میشل فوکو مطرح کرد. در سخنرانی مشهوری با عنوان «سخنرانی بیپروا»[3]. پارزیا در تعریف میشل فوکو به معنای سخن بیپروا، رک و صریح در مقابل اصحاب قدرت است. گوینده خطر میکند و برداشت خودش از حقیقت را بر زبان میآورد هر چند که در تعارض با برداشت اصحاب قدرت باشد. آنچه گوینده را به گفتن حقیقت وا میدارد، تعهد وی به حقیقت است.
برای شهروندان آتن در یونان باستان، پارزیا تنها حق آزادی سخن نبود زیرا در آن دوره تمایزی بین گفتار و کنش قائل نمیشدند. سقراط معتقد بود پارزیا یعنی آشکار کردن نسبت خود با حقیقت در حال حاضر و نه در آینده. یعنی بدون ملاحضه خطرات احتمالی و در شرایط مناسب حقیقت را بر مردم آشکار بگویی حتی اگر حقیقت به مذاق اصحاب قدرت خوش نیاید. سقراط فردی بود که بیپروا و رک حرفش را میزد، از افراد سوال میپرسید و اگر تعارضی در آنها میدید آشکارا میگفت. او جرات داشت نادانستههای خود را اعلام کند. پارزیا به شجاعت نیاز دارد و سقراط هم در سخن گفتن شجاع بود و هم شجاعت خود را در عمل و در صحنه جنگ به شهروندان آتن اثبات کرده بود.
در دنیای امروزی پارزیا «متردافِ اخلاقی جنگ» است. جنگ برای بدست آوردن حق آزادی بیان، انتقاد کردن از اصحاب قدرت و به چالش کشیدن آنها بخاطر اشتباهاتی که کردهاند. فردی که پارزیا انجام میدهد، بیپرده و صریح از اصحاب قدرت انتقاد میکند و شجاعت خویش را با گفتارش نشان میدهد. کسی که از نظر رتبه و قدرت در جایگاه پایینتر قرار گرفته دلیلی برای پارزیا و شجاعتش ندارد جز تعهدش به حقیقت، پس برداشت خویش از حقیقت را صریح و رک بیان میکند.
در زبان فارسی وجوه متفاوت مفهوم پارزیا را میتوان در چنین کلماتی یافت: حق گویی، سخن بیپروا، رک گویی، صریح گفتن ونقطه مقابل پارزیا در کلماتی همچون چاپلوسی، تقدیر و تشکر از اصحاب قدرت و اغراق در تمجید از آنها.
از وجوه مختلفی میتوان به پارزیا اندیشید از جمله آموزشی، اخلاقی، سیاسی و دیالکتیکی (به معنای رتوریک و گفتگو). در این مقاله تمرکز بر وجه آموزشی پارزیا است و نویسنده تاکید دارد که پارزیا باید به شکل مدون و منظم در برنامه درسی دانش آموزان قرار گیرد.
نویسنده معتقد است همانطور که پارزیا برای شهروندان آتن نه یک حق که روش زیستن بود و ایشان هر روز پارزیا را در زندگی معمولی خود تمرین میکردند، باید نظام آموزش پرورش در آمریکا نیز شهروندان خودش را افرادی دموکراتیک، ریسک پذیر و شجاع تربیت کند.
در یک دموکراسی واقعی، آموزش و پرورش این نقش مهم را دارد که به شهروندان بیاموزد که خود شروع کننده کنشهای اجتماعی باشند، خلاق باشند، خطر کنند، پرسشگر و کنجکاو باشند و اصحاب قدرت را به چالش بکشند و با گفتار انتقادی آنها را پاسخگو کنند; این موارد ارزشهای یک دموکراسی ماندگار است.
در دنیای مدرن جای جنگ را پارزیا پُر میکند و نشان دهنده شجاعت شهروندان در دفاع از حقوق خویش است. جان دیویی همیشه از معلمان میخواست آموزش و پرورش را وسیلهای کنند برای سرکوب فعالانه و مداوم روحیه جنگ طلبی در انسانها. در عوض از نظر دیویی معلمین باید خود را وقف ارزشهای دموکراسی کنند و پارزیا که از اصول دموکراسی است را به دانش آموزان به شکل عملی نشان دهند.
در پایان دو نقل قول از متن مقاله: کورنل وست معتقد است که سوال پرسیدن از نوع سقراطی، نوعی عمل به پارزیا (سخن بیپروا و رک) است که همانا خونِ هر دموکراسی است. و پائلو فریره معتقد است که باید جرأت پیدا کنیم برای آموختن و بدست آوردن جرأتِ نه گفتن به ساختار بروکراتیکی که هر روزه خودش را به ما تحمیل میکند.
[1] به جز یک مورد که عارف دانیالی مقالهای با عنوان: فوکو; کنش پارهسیایی انقلاب شیعی و یونان باستان نگاشته است. این مقاله درک را نکردم زیرا مفاهیم غیر مرتبط در افقهای فهم متفاوتی را سعی داشت با هم پیوند بزند و انسجام معنای و فلسفی نداشت. با نویسنده هم تماس گرفتم و پاسخ متقاعد کنندهای بدست نیاوردم.
[2] Burch, K. (2009). Parrhesia as a Principle of Democratic Pedagogy. Philosophical Studies in Education, 40.
Northern Illinois University.
[3] Foucault, Michel. Fearless Speech, Edited by Joseph Pearson. New York: Semiotext(e), 2001