در تلاش هستم در یک پروژه تحقیقاتی از مفهوم «دنیای هنر» (Art World) به مفهوم «مینیاکوسیستم مستقل و بهرهور» هنری برسم.
بعضی از منابعی که در این مسیر پیدا میکنم را با شما به اشتراک میگذارم. در زیر از افراد فعال و مشهور در زمینه هنر این سوال پرسیده شده است: «به نظر شما ساختار دنیای هنر چطور است؟». از میان این پاسخها نزدیکترین به مفهوم مینیاکوسیستم نظر باسل دالول است.
عادل عبیدین: من همیشه این موضوع را بهصورت یک معادله میبینم که به این شکل است:
هنرمند + اثر هنری = کیوریتور = فضای نمایشگاهی = فروشنده و مجموعهدار آثار هنری. هنرمند همیشه نقطه شروع این معادله است. او کسی است که ایده و ارائه فیزیکی اثر را در اختیار دارد؛ چیزی که کیوریتور، فضای نمایشگاهی، فروشنده و مجموعهدار به آن وابستهاند. این فرآیند در قالب یک معادله ساختارمند اتفاق میافتد؛ این یک چرخه است.
باسل دالول: دنیای هنر یک اکوسیستم از بازیگران وابسته به یکدیگر است. هنرمندان و مجموعهداران دو بازیگر اصلی این اکوسیستم هستند. فروشندگان، گالریداران و کیوریتورها بهعنوان واسطه عمل میکنند. با این حال، امروزه رسانههای جدید و هنرمندان آگاهتر در حال باز کردن مسیرهای جدیدی به سمت هنر هستند. خود هنرمندان کمکم به این درک میرسند که باید نقش فعالتری در بازاریابی خود ایفا کنند و مجموعهداران را از وجود خود و آثارشان آگاه سازند. رسانههای اجتماعی در حال تبدیل شدن به بستری مناسب برای ارتباط هنرمندان با مجموعهداران بالقوه است.
هرمز همتیان: این فرایند را میتوان به این شکل توصیف کرد: ابتدا با مراکز آموزشی آغاز میشود، سپس الهامگیری هنرمند از میراث فرهنگی و شخصی خود صورت میگیرد. پس از آن، خلق اثر هنری در استودیو هنرمند یا فضاهای هنری مستقل انجام میشود. اثر هنری در ادامه در یک مکان مانند مرکز هنری، دوسالانه یا نمایشگاه هنری ارائه میشود و سپس توسط شخص ثالث، معمولاً یک خانه حراج، خریداری میگردد. پس از آن، اثر هنری به بخشی از یک مجموعه عمومی تبدیل میشود که به رفاه عمومی کمک کرده و خود به میراثی ماندگار تبدیل میشود.
مایکل جها: بازار هنر را میتوان به بازار اولیه و ثانویه تقسیم کرد. بازار اولیه زمانی است که یک اثر هنری برای اولین بار به فروش میرسد و توسط هنرمندان و گالریها هدایت میشود، که هنرمندان را شناسایی، پرورش و نمایندگی میکنند. بازار ثانویه زمانی است که یک اثر هنری قبلاً مالکیتی پیدا کرده و دوباره به فروش میرسد، که این بخش توسط خانههای حراج و دلالان هدایت میشود. یکی از نقشهای کلیدی خانههای حراج این است که به هنرمندان معتبر دسترسی به مخاطبان جهانی فراهم کنند و تقاضا برای این هنرمندان را بینالمللی سازند.
نیلا تمرز: هاوارد بکر همیشه درباره «جهانهای هنری» صحبت میکرد، بوردیو مفهوم «حوزه» را ترجیح میداد. بنابراین، جهانهایی وجود دارند که در آنچه ما به طور گستردهای به آن جهان هنر خواهیم گفت، همزیستی دارند. اساساً سه حوزه این دنیای وسیع را ساختار میدهند: موزه، نقد هنر و بازار. این حوزهها با یکدیگر تعامل دارند، در حالی که منطق، قوانین و عملکرد خود را دارند.
سامی حلبی: متأسفانه ما هنرمندان در پایینترین جایگاه قرار داریم در حالی که کل این مجموعه بدون ما وجود نخواهد داشت.
تیل فلرات و سم برداعویل: دنیای هنر هیچ ساختاری ندارد. این در یک سیستم جهانی بدون مقررات از قدرت، پول و غرور از یک سو و از ایدهآلیسم، مهارتها و دانش از سوی دیگر عمل میکند.