هر سازی برای او بزنید برایتان خوش رقصی میکند; عربی بزنید بلافاصله لباس میکند و کمریِ پرزرق و برق میبندد و آن وسطها برای شما میلرزاند، جنوبی بزنید در صف اول برای شما کف میزند و اگر به روضه ببریدش در صف جلو گریه میکند.
پاچهخوارِ دو طرفه مثل گردی در باد است که هیچ وزنی از خود ندارد و به هر نسیمی جهت میگیرد. بهنظرم، این پدیده بعد از اعتراضات ۱۴۰۱ ظهور کرد. قبل از این تاریخ، چرخِ زندگی مردم نمیچرخید اما صاحبان قدرت سوار موتور هزار میتاختند. بعد از آن حوادث غمانگیز، همچنان چرخ زندگی ما نمیچرخد اما موتور هزار آنها هم پنجر میشود، بنزین کم میآورد یا خاموش روشن میشود. اینطور شد که عدهای احساس خطر کردند و با خود اندیشیدند که نه! اینطور یک طرفه پاچه خواری خطرناک است. پس چون به مردم و شخصیتهای مردمی میرسند خود را معترض و منتقد نشان میدهند و چون به مسئولان و صاحبان قدرت میرسند چنان چکمه قدرت لیس میزنند که تصویر خود در آن میبینند.
البته آنچه گفتم طنز است و کسی به خود نمیگیرد مگر او که دو پاچه شلوارش هر کدوم یک رنگ متفاوت باشد.
مستدام باشید که زود باشد پردهها بر افتد و شلوار شما هم!