«خلاصه بخش ششم کتاب فلسفه پیادهروی»
از بند رودها رها شدم تا به هر جایی روانه شوم
آرتور رمبو، بنیانگذار شعر نو فرانسه، کسی که «زود به آستانه بزرگسالی گام نهاد، اما کودکیاش به درازا کشید».
شاعری که آنقدر راه میرود که پوتینهایش پاره میشوند و به خاطر آنکه بدون بلیت سفر میکند، به زندان میافتد.
به قول خودش: آنچه مایه برتری من بر دیگران است، آن است که دل ندارم.
در شانزده سالگی مینویسد: لذت بخش است که راهی در پیش بگیرم و بروم; بیآنکه بدانم کجا هستم.
در واقع، برای او رفتن به جایی مطرح نبود، بلکه مهم فقط رفتن بود.
او در زندگی کوتاهش پیوسته میل به گریز داشت.
به راه دور خواهم رفت، به راه بس دور
فردریک گروس همانطور که در بخش سوم روایت جدید و گیرایی از زندگی نیچه بدست داد، در بخش ششم هم روایت خواندنی از زندگی آرتور رمبو به خواننده ارائه میکند. معرفی گروس از آرتور رمبو دیدگاه ما به اشعار وی را میتواند کاملا تغییر دهد.