نقدی بر فراخوان جشنواره هنرهای شهری مشهد سال ۱۴۰۴
منظور از جشنواره همان فستیوال است که از دل آئینهای مردمی و فرهنگی برمیآید و معمولا همراه با جشن، پایکوبی و رویدادهایی در مکانهای مشخصی است. نمیدانم تا چه حد امکان دارد یک جشنواره کاملا به صورت دولتی برگزار شود و مردم فقط شاهد آن باشند. همچنین اگر مردم قرار است تنها شاهد این رویداد باشند، تا چه حد میتوان نام آن را جشنواره گذاشت؟
بخشهای جشنواره هنرهای شهری مشهد در سال ۱۴۰۴ به این شرح است: اما رضا علیهالسلام (تجلی هویت دینی)، مشهد مقدس، هویت، تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم، ایثار و حماسه و مقاومت اسلامی، ماه مبارک رمضان تجلی نشاط معنوی، نوروز (تجلی هویت ملی)، خانواده و فرهنگ شهروندی.
به رویکرد محتوایی چند نقد وارد است: اول اینکه اگر رویکرد محتوایی ارائه نشود آیا اتفاق ناخوشایندی میافتد؟ طی سالهای پیاپی همیشه مضمون کارهای هنری که قرار است در شهر به نمایش در بیاید از پیش توسط سازمانهای شهری دیکته شده است. آیا امکان دارد یک سال این سازمانها از دیکته کردن مضمون و رویکرد محتوایی دست بکشند و هنرمندان را در انتخاب موضوع آزاد بگذارند؟ در این صورت، نتیجه چه خواهد شد؟
نکته بعدی اینکه با نگاهی به "رویکردهای محتوایی" متوجه میشوید که بیش از آنکه منعکس کننده اهمیت فرهنگ عمومی مردم باشند، بازتاب دهنده سیاستهای دولتی است. آیا میشود این مهم را انکار کرد؟ در واقع، به نظر من، نه تنها این فراخوان معنای جشنواره به مثابه "حرکتی مردمی" را تغییر داده بلکه بازتاب دهنده کامل سیاستزدگی تام و تمام هنر است.
از دیدگاه تحقیقاتی، در چندین پایان نامه در مقطع کارشناسی ارشد هنر به مستند سازی هنرهای شهری در چند شهر خراسان رضوی پرداختیم از جمله در اسفراین و مشهد. در پایاننامه آقای محمد نیکسرشت بر مستندسازی محتوای نقاشیهای دیواری شهرستان اسفراین بین سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۴۰۳ تمرکز کردیم. نتایج نشان داد که بیش از ۹۵ درصد این نقاشیها از نقوش "هندسی و تزئینی" استفاده کردهاند، در کنار آثار خوشنویسی و عناصر طبیعی مانند گل و گیاه، همچنین، مضامینی مانند پهلوانی، جنگ، شهدا و آرمانهای انقلاب اسلامی. بعلاوه، در پایان نامه آقای علی علمدار درباره دیوارنگاریهای اجرا شده در جشنواره نوروزی سال ۱۴۰۱ در شهر مشهد نیز به نتایج مشابه رسیدیم.
همچنین خانم فرزانه حسینی در پایان نامه خود که به تحلیل زیباییشناسانه فضاهای مفهومی (پاویونهای) اجرا شده در جشنواره هنرهای شهری مشهد در نوروز ۱۴۰۱ پرداخته است به این نتیجه میرسد که «سؤال اینجاست که اگر این هنر شهری است و مخاطب آن عموم مردم است، چند درصد از این مفاهیم میتوانند با عموم مردم ارتباط برقرار کنند؟ این مفاهیم برای چه کسانی و توسط چه کسانی مشخص میشود؟ در تعریف جهانی و عمومی هنر شهری، مردم نقش اول و تعیینکننده در طراحی، اجرا و حتی برچیدهشدن یک اثر از شهر را بازی میکنند و هنرمند و نهادهای مدیریتی و دولتی در خدمت مردم، شهر را میآرایند. اما به نظر میرسد در مشهد این مراتب کاملاً برعکس شده و نهادهای قدرت در رأس این هرم به سلیقهی خود در همه وجوه آثار هنر شهری دست میبرند و به این ترتیب در همان ابتدا اکثریت مردم کنار گذاشته میشوند. این گونه است که فرم، اجرا و تکنولوژیِ مورد نیاز با محدودیتهای بودجه و مهارت دستوپنجه نرم میکند و مفاهیم، تحت تأثیر ایدئولوژیِ حاکم بسیار محدود میشود و هنرمندان در این میان به سختی میتوانند اثری شهری تولید کنند که مردم را به خود دعوت کند و حس لذت را به آنها هدیه دهد. ولی آنچه در این میان نادیده گرفته میشود این است که در نهایت مردم هستند که موجودیت هنر شهری را تعیین میکنند و به صورت ناخودآگاه اثر شهری تحت تأثیر مردم، حذف، اصلاح، تغییر یا بازسازی میشود. در بررسی بسیاری از پاویونها بعد از چندین ماه، تغییر ماهیت آنها را دیدم. جالبترین آن پاویون (فضای مفهومی) "پناه در کنار حرم" بود که بر خلاف تصور هنرمند، این پاویون به سکویی با سایههای مطلوب برای مسافران با سبدها و چمدانهایشان یا تکیهگاهی برای پیرمردی تنها در گوشهای، تبدیل شده بود و مردم این گونه تعاملی با اثر را ترجیح داده بودند و آن را در خدمت خود گرفته بودند.»
میتوان نتیجه گرفت که هنر شهری در اسفراین و مشهد عمدتاً به نقوش تزئینی و ایدئولوژیک محدود شده است. به عبارت دیگر، دیوارهای شهر با رعایت حداکثر محافظهکاری و به سفارش نهادهای دولتی نقاشی میشوند. این نوع هنر را میتوان به عنوان “هنر تزئینی" یا "هنر خنثی" توصیف کرد. یعنی در شکلگیری این نوع از هنر، خلاقیت هنرمند و آزادی او در انتخاب موضوع و ایده جایگاهی ندارد و هدف اصلی تهیه گزارشهای سازمانی شهرداری زیر عنوان «زیبا سازی شهری» است.
پیشنهادات
ضمن درک محدودیتهای سازمانهای زیر مجموعه شهرداری و شرایط حاکم بر جامعه، پیشنهادات زیر ارائه میشود.
هر هنرمند در محلهای زندگی میکند، دارای "زیست جهان" خاص خود است و "تجربه زیسته" متفاوتی دارد. آزادی دادن به هنرمندان جهت انتخاب مکان اجرای هنر شهری و انتخاب موضوع در همان مکانهایی که از آن شناخت دارد، نتیجه کاملا غیر قابلپیشبینی و به احتمال زیاد رضایت بخشی برای مردم خواهد داشت.
در یک تعریف، "هنر معاصر" شامل سه عنصر اصلی است: مکان بومی، انسان و روابط انسانی و در نهایت تجربه زیسته آدمها. هنرهای تزئینی در مشهد با حذف این سه عنصر، از دایره هنرهای خلاقه خارج میشوند و تبدیل به «دکوری بیروح و قابل چشمپوشی» میشوند. اگر به هنرمندان آزادی عمل در انتخاب موضوع و مکان اجرای آثارشان بخشیده شود، شاهد هنر شهری خواهیم بود که هنر را در جایگاه اصلی خود خواهد نشاند; یعنی هنری که مشعشع کننده فرهنگ مردم است، نمایانگرِ انسان معاصر و روابط اوست و بازتابدهنده تجربه زیسته شهروندانی است که همین امروز در جامعه زندگی میکنند و ایرانی بودن، مشهدی بودن و تعلق به یک محله خاص داشتن را با تمام پوستوگوشت خود تجربه میکنند.
روا نیست هنر را به «تزئین شهری» محدود کنیم و از هر گونه مضمون و محتوای مردمی خالی کنیم. به عنوان پیشنهاد میتوان بخشی در جشنواره نوروزی اضافه کرد که در آن به صورت مجازی آثار هنرمندان که به صورت آزادانه به خلق اثر پرداختهاند به نمایش گذاشته شود و ارزیابی و قضاوت نهایی به مردم سپرده شود.
بهتر است مردم و هنرمندان در فرایند شکل گیری فراخوان مشارکت داشته باشند. شریک شدن مردم و هنرمندان در فرایند پیش از تولید هنر شهری اهمیت اساسی دارد. بهتر است با نظرسنجی و نظرخواهی از مردم و هنرمندان و تشکیل جلسات گفتگوی واقعی به صورت محلهای سعی شود نظرات آنها در محلات مختلف اعمال شود. همچنین در فرایند داوری و ارزیابی آثار، هیأت بزرگی از مردم شامل هنرمندان و اصناف مختلف مردم مشارکت داشته باشند.
این را باید اضافه کرد که کاربرد کلمه "المان" در هنر شهری نادرست است. به صورت معمول در زبان انگلیسی هنر شهری شامل گونههای مختلف است از جمله مجسمه شهری، دیوارنگاری شهری، چیدمان شهری و از این دست. بنابراین، "المان" به عنوان یک کلمه عام که شامل تمام این موارد میشود جایز نیست. کلمه عام که شامل تمام انواع این هنرها است همان"هنر شهری" است.
در پایان، با در نظر گرفتن محدودیتها در ساختار اداری، بجاست در همان ساختار معیوب اداری سعی شود هر چه بیشتر آینه خواستههای مردم و هنرمندان شهر باشیم تا بازتاب دهنده سیاستهای دیکته شده. به قول فردریک گرو بجاست «اطاعت مازاد» نکنیم و در عوض «تسلیم زاهدانه» داشته باشیم.
با تشکر از وحید عرفانیان، داود مرگان، محمود حیدریان و فرزانه حسینی بابت بازخوانی متن و به اشتراک گذاری نظراتشان.
برای دسترسی به فراخوان جشنواره هنر شهری مشهد سال ۱۴۰۴ اینجا کلیک کنید