هنرمندان تجسمی مشهد را میتوان در سه نسل مختلف دستهبندی کرد: هنرمندان باسابقه (متولدین دهههای ۳۰، ۴۰ و ۵۰)، هنرمندان میانسال (متولدین دهههای ۶۰ و ۷۰) و نسل جدید هنرمندان جوان (متولدین دهه ۸۰). هر یک از این نسلها، رویکردهای متفاوتی نسبت به هنر دارند، سبک و موضوعات خاص خود را دنبال میکنند و میزان ارتباطشان با نهادهای دولتی و خصوصی هنری نیز متفاوت است. تصویری که هر کدام از موفقیت در عرصه هنری در ذهن دارند، نیز متغیر است. در گزارشی که به زودی به اشتراک خواهم گذاشت به این تفاوتها پرداختهام. یکی از یافتههای این گزارش نشان از نبود بستری واقعی برای انتقال تجربه میان این نسلهاست. جز ورکشاپها و کلاسهای حضوری—که خود نیز با چالشهای متعددی روبهرو هستند—رویدادهای هنری مبتنی بر نوشتار و گفتوگو در مشهد کمتر دیده میشود. این خلأ باعث شکلگیری چرخهای معیوب شده که تعامل میان هنرمندان را محدود میکند و توسعه هنر در مشهد را مختل کرده است.
نمایشگاه «این یک جمعیت نیست» از مسعود رستگار را میتوان در چنین بستری تحلیل کرد. نگاهی به سوابق هنری او نشان میدهد که مسیرش آگاهانه و رو به تغییر بوده است. او بهتدریج از موضوعات رایج میان همنسلانش فاصله گرفته و از پرداختن به عناصر طبیعی مانند درختان و بافتهای تزئینی، به سمت مطالعه مفاهیمی همچون جمعیت، معنای گردهمایی و گفتوگوی معنادار حرکت کرده است. این تحول نشان میدهد که مسعود دیگر به تعریف عارفانه و رومانتیک از هنر بسنده نمیکند و آن را به ابزاری برای پژوهش و یافتن پاسخ به دغدغههای اجتماعی خود تبدیل کرده است.
در مجموعه «این یک جمعیت نیست»، برخورد هنرمند با مفهوم جمعیت به گونهای است که گویی در حال نقاشی از طبیعت است. در این آثار، گروهی از انسانهای شهری را میبینیم که در کنار یکدیگر جمع شدهاند، اما بازنمایی آنها بهگونهای است که بیشتر به مجموعهای از درختان در طبیعت شباهت دارند تا گروهی از افراد در تعامل با یکدیگر. آنچه در میان این آدمها غایب است، شاید مهمتر از آن چیزی باشد که میانشان وجود دارد. نبود گفتوگوی معنادار، فقدان ارتباط همدلانه و تشابه بیشازحد در پوشش و رفتار، همه نشانگر نوعی انزوا در دل جمعیت هستند. با دقت در چهرههای هر یک از فیگورها، درمییابیم که هر فرد در این مجموعه، درعینحال که در کنار دیگران است، تنها به نظر میرسد. گویی هنرمند در حین نقاشی هر چهره، در حال مطالعه مفهوم تنهایی بوده—اینکه چگونه میتوان در میان انبوهی از انسانها بود، اما همچنان در انزوا ماند و امکان برقراری ارتباط را از دست داد.
این نمایشگاه را میتوان تلاشی دانست برای شکستن این چرخه بسته و باز کردن فضایی برای تفکر و گفتوگو. مسعود رستگار، در مقام یک هنرمند، سعی دارد راهی برای تغییر بیابد—تغییری که نه از طریق فردیت منزوی، بلکه از مسیر گردهمایی و دیالوگ معنادار شکل میگیرد.
برای دیدن صفحه اینستاگرام هنرمند اینجا کلیک کنید