میتوان هر گونه نمایش در مکانی به بنام نمایشگاه، نگارخانه یا گالری را نمایشگاه آثار هنری خواند؟ آیا صرف اینکه افراد به دعوت شخص یا گروهی به گالری بیایند، عکس یادگاری بگیرند و استوری کنند، فعالیت هنری است؟
در این متن کوتاه به مرور دو رویکرد مختلف به هنر و در نتیجه دو روش برگزاری نمایشگاه هنری میپردازیم. در یک رویکرد، هنر امری مرده، تزئینی و بیخاصیت شده است که گویی همچون جسدی در سردخانه به نمایش در آمده; در رویکرد دیگر، شاهد تلاش برای جان بخشیدن به امر هنری با رعایت حداقل استانداردهای برگزاری نمایشگاه هستیم.
منظور از هنر مرده چیست؟ این نوع هنر در بیخطرترین حیطههایِ زندگیِ سرکوب شده و تحت سلطه ظهور میکند; یعنی فرم و تکنیک. به عبارت دیگر هنر مرده (یا خوابیده) هنری است که فرم و تکنیک را در خدمت هیچ ایده یا مساله اجتماعی نمیداند و به همین دلیل به هیچ وجه پیشرو نیست. شاید بتوان گفت شعار این هنرمندان این است «هنر یعنی فرم و تکنیک». چنین نوعی از هنر به تنه درختان، ساختمانهای خالی شهری، طبیعت بیجان، طبیعت و امثال این موضوعات روی میآورد و مسائلِ انسانِ معاصر را نادیده میگیرد و هیچ اشارهای به بدنمندی به مثابه عامل فردیت بخشِ زیست امروزی ندارد. برای چنین هنری، پرداختن به انسان، اجتماع، بدنمندی و مسائل مربوط به آن مطرح نیست، چون این حیطهها مرزِ سرکوب و سانسور را مشخص میکنند. به همین دلیل، هنر مرده نه میتواند بازتاب واقعگرایانهای از زندگی و بافت اجتماعی معاصر باشد و نه میتواند خودش را به عنوان امری پیشرو مطرح کند و در بهترین حالت، نمایش دهنده فرم و شکلِ خالی از روحِ زندگیِ معاصر است که خود را در تقابل سنت و مدرنیته مییابد.
هنر مرده نتیجه دو عامل عمده در چند دهه گذشته است. عامل اول، سرکوب و سانسورِ گسترده که حالا برای بسیاری از هنرمندان به امری درونی و طبیعی تبدیل شده است; در نتیجه، هم جرأت و جسارت را در دانشجویان هنرِ خود سرکوب میکنند و هم خودشان را تا جای ممکن سانسور. عامل دوم، ضعف نظری (تئوریک) عده زیادی از هنرمندان است که هنوز به کلیشه ذهنی هنرمندانِ تجربیِ نسلهای قبل در مشهد معتقدند که «هنرمند مهارت کار عملی دارد و در تحقیق، خواندن و نوشتن توانا نیست». در نتیجه چنین کلیشه ذهنی، در اکثر نمایشگاههایی که در مشهد برگزار میشود، متن نوشتاری بهمراه آثار نمایشگاه به اندازه نوشتار روی قوطی یک شامپو هم نیست. بر روی یک قوطی شامپو تمامی اطلاعات مورد نیاز برای مصرف، مواد تشکیل دهنده و نحوه ساخت ثبت شده است. علاوه بر این، کاتالوگی با توضیحات مفصل در بسته بندی تعبیه شده. اما اکثر نمایشگاههایِ هنری در مشهد چیزی بیش از نام نمایشگاه بر روی یک پوستر به مخاطب عرضه نمیکنند. نام نمایشگاه هم معمولا یک بازی کلامی پیچیده و فرمی است. اما هنگام برگزاری نمایشگاه، صدها عکس از دورهمی افراد با آثار بیشناسنامه بر روی دیوار نمایشگاه استوری میشود. در واقع، هنر مرده، نمایش محصولاتی است که بیش از آنکه زندگی را نمایندگی کنند، امری کهنه و سنتی را در یک دورهمی تبلیغاتی به نمایش میگذارند. آئینی همچون دیگر آئینهای تزئینی (یا دکوری) شده جامعه امروزی ایران; بیخطر و تکراری اما دهان پُرکن و تحکیم کننده انواع سنتهای تبعیض آمیز اجتماعی و سیاسی.
در مقابل، هنر زنده چیست؟ هنری که متکی به تحقیقِ هنری، نوشتار، ایده پردازی مساله محور و انتقاد از سنتهای فکری دست و پا گیر جامعه است. چنین هنری ایدهِ مبتنی بر نوشتار را مبنای کار خود قرار میدهد و سعی میکند در جامعه سرکوب شده و سانسور زده، راههای جدید بگشاید. در چند سال گذشته شاهد نسل جدیدی از هنرمندان جوان هستیم که در فضای مجازی، هنری غیررسمی و غیرنمایشگاهی اما زنده را تولید میکنند که از ارزشهای قدیمی و محافظهکارانه هنر غالب عبور کرده است. عدهای از اساتید و هنرمندان با تجربه که اهل تحقیق و نوشتار هستند نیز این جریان را حمایت میکنند.
نمایشگاه اکنونها را میتوان در چنین بستری دید; همکاری و حمایت هنرمندِ با تجربه با گروهی از هنرمندان و دانشجویانی که قصد عبور از ارزشهای کهنه و سنتی جامعه را دارند. این نمایشگاه نمونه خوبی از هنر زنده را به نمایش میگذارد که در متن نوشته شده توسط مدرس درسِ عکاسی، کیارنگ علائی، برای نمایشگاه با آن روبرو هستیم. در این متن با چنین کلید واژههایی برخورد میکنیم: گذار، مسیر، کشف فردیت، مسیری برای با هم پیمودن، حرکت از بیگانگی به اهلیت و خویشاوندی، پوست اندازی، عزیمت و تلاش. این متن با بیانی شفاف و ساده موضوع، ایده و روند کار را به درستی توضیح داده است. شاید باور کردنی نباشد، اما به ندرت در مشهد نمایشگاهی میتوان یافت که ایده نمایشگاه، موضوع و روند کار در چند جمله روان و ساده بیان شده باشد. اکثر متنهایی که بر روی دیوار نمایشگاه به عنوان "بیانیه" نوشته میشود، فارغ از اینکه از ابتداییترین اصول نگارش فارسی بیبهره است، هیچ نسبتی با ساده گویی و توضیح ایده آثار ندارد. به عبارت دیگر، هنر مرده بیانیه نمایشگاهش هم تزئینی، مبهم و پیچیده است اما هنر زنده، ساده و روان ایده و موضوع خود را بیان میکند.
با دقت در موضوع عکسهای دانشجویان متوجه رویکرد انتقادی و پیشرو آنها میشویم. عکسها نشان از فهم مقوله فرهنگی و همه گیر "مصرفگرایی" در جامعه امروز دارد و هنرمندان سعی دربازتاب این معضل اجتماعی با دیدی انتقادی داشتهاند. تکثیر، تبلیغ و مصرف بیمورد، نتایج زیست محیطی مصرف، انباشت کالا و بازیافت از ایدههایی هستند که در این موضوع توسط دانشجویان کار شده است. در موضوع "نامکانهای دانشگاه" با عکسهایی روبرو هستیم که مکانهای فراموش شده و رها شده را به نمایش میگذارند. عکسها به خوبی میتوانند فشاری که نظام آموزشی از طریق دستکاری در معماریِ مکان و فضا القا میکند را به نمایش بگذراند از جمله در پنجرههای بسته، راهرویی که به سمت تاریکی میرود، فضای کهنه و فشار ناشی از کنترل و نظارت در فضا. همچنین، هنرجویان شرکت کننده در این نمایشگاه در عکسهای یادگاری و خانوادگی تسلط نگاه مردسالارانه را نشان دادهاند. این عکسها ضمن توجه به اهمیت مستندسازیِ زیست افراد، ما را متوجه تغییر بینش و زیستِ خودمان در چند دهه گذشته میکنند.
شناخت خود و محیط، اولویت نیتمندی بر فرم و تکنیک، احیاگری و از آن خود سازی، درسهایی امروزی و معاصر هستند که میتوان از این نمایشگاه آموخت، زیر به احتمال زیاد در کمتر رویدادی با این مفاهیم معاصر و جدید (در مشهد) روبرو میشویم. به این ترتیب، نمایشگاه اکنونها نتیجه تحقیق در موضوع، اتکا به نوشتار و دیدن مسائل معاصر و امروزی است.
برای دیدن کاتالوگ نمایشگاه در کانال تلگرام پراکسیس اینجا کلیک کنید.
مجید حیدری
بهمن ۱۴۰۲، مشهد