خلاصهی کتاب «راهنمایی برای مقاومت اخلاقی و نافرمانی»
هنری دیوید ثورو (Henry David Thoreau)، فیلسوف، شاعر و طبیعتگرای آمریکایی قرن نوزدهم، با دو اثر مهم خود «والدن» و «نافرمانی مدنی» به شهرت رسید.
او در دورهای میزیست که سرمایهداری صنعتی در آمریکا به سرعت در حال رشد بود. شیوهی زندگی و نوشتههایش نقدی بود بر انواع از خودبیگانگی (اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و ندایی برای بازگشت به زندگی بیواسطه. افکار و زیست او نماد گسست از ارزشهای رایج جامعه و بیاعتنایی به آنها بود. در فیلم «انجمن شاعران مرده»، شخصیت معلم بارها به افکار ثورو ارجاع میدهد.
ثورو منتقد فضای راحت و ایستا (همچون فضای کتابخانه) بود و تفکر کسانی را که در کتابخانهها و پشت میزها به خواندن فلسفه اکتفا میکردند به سخره میگرفت. از دیدگاه او، اگر فلسفه صرفاً مجموعهای از طرحها، نظامی از حقایق و تزی برای بحث باشد، آنگاه «فلسفیدن» به معنی خواندن کتابها، تفسیر و سنجش نظری میشود و چیزی جز یک جسد بیجان نخواهد بود. او معتقد بود امروزه بیشتر استادان فلسفه وجود دارند تا خودِ فلسفه. ثورو یادآور میشود که فرزانهی واقعی کسی است که فلسفه را با زندگی و اعمالش در زمان حال معنا میکند.
او همچنین باور داشت که دولت شرّی ضروری است، اما این شر نباید بدون تفکر و تامل مورد پیروی و اطاعت قرار گیرد. هیچکس نمیتواند «بهجای من» باشد. این «منحصر بودن» اساس و سرچشمهی نافرمانی است. هیچکس نمیتواند به جای من فکر کند و تصمیم بگیرد که چه چیزی عادلانه یا ناعادلانه است؛ و نیز هیچکس نمیتواند به جای من نافرمانی کند. نافرمانی باید از نقطهای آغاز شود که فرد در آن خود را غیرقابل جایگزین بیابد.
نافرمانی منفعلانه تنها به تغییر ارباب منجر میشود؛ اما نافرمانی فعال، ظلم را برمیاندازد و ریشهاش در اصلاحات درونی و خواست انتقادی است.