خلاصه فصل اول
کتاب «راهنمایی برای مقاومت اخلاقی; نافرمانی»
دوگانهانگاری شامل این فرض است که انسان متشکل از روح و بدن است و به دلایلی که میتوان آنها را عجیب دانست معمولا روح بر بدن انسان اولویت داده میشود. در فصل اول با عنوان «تسلیم تا شورش» متوجه میشویم که دوگانهانگاری توجیه کننده کنشهای افراد فرمانبر است. ضرب المثل فارسی که «مامورم و معذور» تنها یک توصیف ساده از این پدیده است. به گمان نویسنده بسیاری از افراد در جامعه فرمانبردار نظام یا ساختاری هستند که با قسمت زیادی از معیارها و ارزشهای آن مخالفند اما توانایی ابراز مخالفت خود را ندارند. بنابراین فرمانبرداری خود را به این شکل توجیح میکنند که "من صرفا برده نظامی هستم که تقبیحش میکنم بدون اینکه ابزار پیکار با آن را در اختیار داشته باشم. بازوی من عمل میکند، هوشم در کار است، بدنم حرکت میکند، مغزم محاسبه میکند. اما این من نیستم، این من نیستم که صحبت و حرکت میکند، حتی این من نیستم که فکر میکند،: اندام من توسط شخص دیگری به حرکت در آمدهاند."